فرزندم به حرفام گوش نمیده!

اگه فرزندت برای مواردی که نیاز به آگاهی و تجربه داره، خودش تصمیم می گیره و به حرف شما گوش نمیده، اگه در حال اشتباهه و هشدارهای شما رو هم جدی نمی گیره و برای تجربه تون احترام قائل نیست، این مقاله برای شماست.

 

این عکس العمل، دو تا دلیل می تونه داشته باشه:

دلیل اول اینه که به ما اعتماد نداره.

ما نتونستیم جنبه ی عاطفی تربیت رو به خوبی ایفا کنیم و ارتباط دوستانه باهاش برقرار کنیم،

جایگاه ما پیش فرزندمون، جایگاه مناسبی نیست که تأثیر و نفوذ لازم رو بتونیم روش داشته باشیم،

بخاطر همین فکر میکنه بخاطر خودمون داریم بهش میگیم اینکار رو بکن، اون کار رو نکن و بخاطر خودش نیست.

دلیل دوم اینه که ما جایگاهی پایین تر از اون برای خودمون ساخته ایم،

اون ما رو با این جایگاه می شناسه.

چه جایگاهی؟

ما همیشه کم کاری و خرابکاریهاش رو جبران کردیم.

ما رو اصطلاحاً بعنوان ماله کش کارهاش می شناسه، نه بعنوان مشاور.

در مورد هر دو توضیح میدم.

 

 

ما برای اینکه جایگاه مناسبی پیش فرزندمون داشته باشیم،

وقتی که می بینیم داره اشتباه میکنه قطعا حفظ خونسردی لازمه،

قطعا باید از پرخاشگری و سرزنش دوری کنیم،

این کار، جایگاه ما رو خراب می کنه و مطمئناً ما این رو نمی خوایم.

ما میخوایم روی فرزندمون تأثیر داشته باشیم،

وقتی فرزندت از یکی از دوستاش نامردی می بینه،

همونکه شما در موردش هشدار داده بودید و اون گوش نکرده بود،

وقتی افسرده و نادم میشه از این اتفاق،

دوست دارید چه نگاهی به شما داشته باشه؟

این نگاه که

“وای اگه مامان یا بابا بفهمن میزنن تو سرم که مگه ما بهت نگفتیم؟ دیدی به حرف ما گوش ندادی !!”

دوست دارید برای اینکه سرزنش نشه این موضوع رو از شما مخفی کنه؟

یا بیاد و کمک بخواد؟

چون می بینه شما درست فکر می کنید و کنارشید، نه مقابلش؟

وقتی به حرف شما گوش نداد و پولش رو داد به دوستش و اون هم برداشت و پس نداد …

آیا دوست دارید هر طور شده یه پولی جور کنه و به شما نشون بده که دوستش پس داده؟

یا بیاد و اعتراف کنه که حق با شما بود؟

و از این به بعد، بیشتر به تجربه ی شما احترام بذاره؟

از این به بعد وقتی خواست تصمیم بگیره، حواسش جمع میشه که یه مشورتی هم از شما بگیره،

چون دفعه ی قبل، شما ظاهراً بهتر می دونستید.

این جایگاه بهتره یا اینکه وقتی تصمیمی گرفت به شما دروغ بگه،

تا متوجه تصمیمش نشید و جلوشو نگیرید؟

وقتی اشتباهی کرد، اون رو از شما مخفی کنه

و برای حل کردنش، سمت راه هایی بره که ریسک بالایی داره؟

تا یه وقت از شما نشنوه که

“مگه من بهت نگفتم؟ چرا گوش ندادی؟ دیدی راست می گفتم؟ دیدی عقل نداری و من می فهمم؟”

این حرفها خرد کننده ست، 

جایگاه ما رو نابود میکنه و فرزندمون رو ازمون دور میکنه.

پس ما باید برای جنبه ی عاطفیِ تربیت وقت بذاریم.

اگه ازش اشتباه دیدیم، فوری زبان به سرزنش باز نکنیم.

سرزنش کردن کار سختی نیست.

خیلی راحته که بگیم چرا این اشتباه رو کردی؟

چرا به حرفم گوش ندادی؟ چطور نفهمیدی؟ و …

اما این کار نه تنها بهش کمک نمی کنه، بلکه ناراحتش میکنه.

این کار، فاصله ی ما رو از هم بیشتر میکنه.

دیگه مثل قبل روی ما حساب نمیکنه،

بعنوان همراه و دوست، در کنارش نمی شناسه.

البته کارِ راحتی هم نیست که بجای سرزنش، کنارش باشیم و بهش مشاوره بدیم.

ولی لازمه که این رو تمرین کنیم و کم کم به این حالت برسیم.

فرزندمون رو نترسونیم که بخاطر ترسش از ما، نمره ش رو یا خرابکاریش رو ازمون مخفی کنه.

بهش ثابت کنیم که تو مهمتر و ارزشمندتری پیش من، تا اون ضرر و خسارتی که وارد کردی.

من برای سلامتِ جسم و روح تو بیشتر ارزش قائلم و نگرانم تا اون اتفاقی که افتاده و خسارت زده

وقتی احساس کنه واقعا دوسش داریم و براش ارزش قائلیم و بهش احترام میذاریم

و بخاطر علاقه مون داریم بهش مشاوره میدیم و راهنماییش می کنیم،

به حرفمون گوش میده، اعتماد میکنه.

این دلیل اولی که فرزندمون به حرفمون گوش نمیده یا لجبازی داره.

 

دوره مقدماتی “فن بیان کودکان” (کلیک کنید)

 

دلیل دوم، همونطور که در بخش های قبل گفتیم اینه که

اصلا جایگاهی که ما برای خودمون ساخته ایم، جایگاهی نیست که اجازه ی اظهار نظر و امر و نهی داشته باشه.

بچه، عادت کرده کاری که دوست داره انجام بده.

اگه خرابکاری شد، والدش میاد و درستش میکنه.

اصلا وظیفه ی والدش هست که کم کاری و خرابکاری اون رو جبران کنه.

چرا وظیفشه؟

چون همیشه اینکار رو انجام داده،

پس حتما وظیفشه دیگه !

این برداشتیه که فرزند تو داره

و تو اینو تو ذهنش ساخته ای.

اون میگه با همکلاسیم دعوا می کنم یا سر معلم داد میزنم،

اگه مدرسه اولیامو خواست،

مادرم یا بابام میاد مدرسه،

بخاطر من باهاشون دعوا میکنه که دیگه اذیتم نکنن.

یا مثلا اگه تو خونه خطایی کنم و بعدش با صدای بلند گریه کنم و زار بزنم،

مامانم دلش می سوزه،

دیگه جریمه م نمی کنه.

شما تصور می کنید که اون اتفاق، فقط یه اتفاق بوده،

به خیر گذشته و بچه تون ازش یاد گرفته،

ولی بخاطر واکنش نسنجیده ی شما،

اون عادت میکنه که شما رو اصطلاحاَ بعنوان ماله کش کاراش بشناسه.

براش مهم نیست که چی میگید و چی میخواید،

کار خودشو میکنه،

همون کاری که ازش لذت می بره یا هیجانش میگه انجام بده.

فقط وقتی تو دردسر و مخمصه افتاد، میاد سراغ تون.

اونوقت گله نکنید که چرا به شما و حرفتون احترام نمیذاره،

چرا به شما گوش نمیده ،

چون شما دارید خودتون رو در سطحی پایین تر از اون بهش نشون میدید.

چرا باید به حرف کسی که پایین تر از خودش میدونه گوش بده؟

چرا باید بهش احترام بذاره؟

 

 

 

چی کار باید بکنیم؟

همون که در دوره “تربیت هوشمندانه فرزند” مفصل توضیح داده ام، 

اجازه بدید فرزندتون نتیجه ی عملکرد خودش رو بچشه.

بذارید رابطه ی علت و معلول، توی خونه تون برقرار باشه.

روی خرابکاریهاش، به اصطلاح ماله نکشید.

خودتون رو زیر دستش نیارید،

نخواید که شما رو در سطحی پایین تر از خودش به حساب بیاره،

جلوی فرزندتون، سپر نشید و بارش رو به دوش نگیرید.

نقش شما، راهنما و مشاور هست.

اگه می بینید داره تلاش میکنه، بهش کمک کنید که موفق بشه،

اما مراقب باشید که کارِ اون رو، شما به عهده نگیرید،

این کمک کردن نیست،

اگه گوش نمیده که نباید لیوان آب رو روی فرش بذاره و بعد می ریزه،

براش دستمال بیارید، ولی خودش باید پاک کنه (این یه مثاله)

اگه گریه می کنه که “چرا اینطوری شد، نمی خواستم اینجوری بشه”

سرزنشش نکنید،

حتی لازم نیست بگید آروم باش! گریه نکن!

یه وقت هایی، بسته به موضوع، اجازه بدید احساسش رو بیرون بریزه و خودشو خالی کنه.

اون زمان، موقع پند و اندرز نیست.

اما نباید ارتباط و اتصال خودتون رو، در اون شرایط، ازش قطع کنید که تنها باشه.

خونسردیِ خودتون رو حفظ کنید.

اگه لازم می بینید باهاش همدردی کنید،

بگید که شما هم ناراحتید که براش این اتفاق افتاده،

ولی خیلی واضح براش روشن کنید که چه کاری از دست شما ساخته ست

و چه کاری ساخته نیست

و این، نتیجه ی عملکرد خودش بوده

و باید اون رو بپذیره.

نشون بدید که اگه داد و فریاد کنه که مسئولیت و بارشو بندازه گردن شما،

نمی تونه از نتیجه ی سهل انگاریش فرار کنه.

شاید تجربه ی سختی براش باشه،

اما مطمئن باشید که این درس ها، شخصیت و آینده ی اون رو می سازه،

نه این کار که جلوتر ازش بریم و جاده رو براش صاف کنیم،

بعد هم پشت سرش راه بیفتیم و خرابکاریهاش رو جبران کنیم.

بهترین شیوه برای حرف شنوی فرزندمون اینه که

اون رو با نتیجه ی رفتارش روبرو کنیم

و اجازه بدیم حاصل عملکردش رو بچشه.

این بهش درس میده که دفعات بعد ، بیشتر به تجربه و گفته های ما توجه کنه و گوش بده.

 

.

تربیت هوشمندانه فرزند

این مقاله، بخشی از دوره ی صوتی_ویدئویی “تربیت هوشمندانه فرزند” بود که بصورت مقاله تقدیم شما شد. در این دوره، نکات اساسی برای حل مشکلات بچه ها و تربیت یک فرزند سالم و موفق را به شما آموزش داده ایم. توضیحات کامل تر و روزمه ی مدرس دوره را با کلیک روی تصویر زیر ملاحظه نمایید:

.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *