رهایی از شک

شک و تردید در بسیاری از اوقات و شرایط مختلف به سراغ ما آمده است. زمانی شک بوجود می آید که ما در انتخاب بین دو یا چند گزینه، مردد می شویم، در حالی که هیچکدام به ظاهر بر دیگری برتری ندارد یا اینکه تمام حالت ها به نظر مشکل می آید.

 

تفاوت شک و نگرانی

شک در زمانِ انتخابِ ما روی می دهد، اینکه کاری که می خواهیم انجام دهیم درست است یا خیر، فلان حرفی که میخواهیم بزنیم بجاست یا نه، ازدواجی که انجام داده ام درست بوده یا خیر، شغلی که دارم انتخاب خوبی بوده یا نه، آیا آن را ادامه بدهم یا نه؟! این تردیدها مدام به ذهن انسان وارد می شود و نوعی نشخوار ذهنی می سازد و بسیاری افراد را از آرامش و راحتی دور می کند.

 

بدترین نوع شک

اما بدترین نوع شک ها، شکی ست که در ذهن ما بماند و ما کاری برای از بین بردن آن انجام ندهیم. شکی که هیچ اقدامی برای روشن شدن آن صورت نگیرد، ماندگارترین و آزاردهنده ترین نوع آن است. تردیدی که با آمدن در ذهن ما، فقط باعث اذیت ما شود و هیچ تغییری در رفتار و تفکرِ ما ایجاد نکند، بدترین نوعِ شک است و همراه ما خواهد ماند. بطوری که کم کم باورهای ما را نیز نسبت به موضوعِ مورد نظر تغییر خواهد داد.

 

 

 

شک های بی اهمیت

آیا بایستی به تمام شک های خود توجه کنم و برای هر یک اقدامی انجام دهم؟ آیا این کار به صلاح منست و باعث آرامش خیالم می شود؟ پاسخ اینست که خیر، بسیاری از تردیدها بی مورد است و شکِ بیش از حد، نوعی بیماری ذهنی ست که به وسواس منجر می شود. شک کردن به هر چیزی (مثلاً به همسر وقتی کمی دیر می آید) نیاز به بررسی و کنکاش ندارد. البته در مواردی که تکرار می شود، قابل بررسی ست که در ادامه توضیح خواهیم داد.

 

اثرات شک در زندگی

یک عمر در این تردید زندگی می کند که اصلاً خدا وجود دارد یا نه؟ آیا این شغل می تواند مرا به آرزوهایم برساند یا خیر؟ این شک ها باعث تضعیف روحیه ی ما می شود و ریشه ی ما را ناتوان و ضعیف می کند.

وقتی در حال انجام کاری هستیم که در مورد آن اطمینان نداریم، مهمترین اثر منفی آن اینست که جلوی رسیدن ما به هدف را می گیرد. در هر حال، ما تحت تأثیر آن شک، قدمهای ضعیفی برمی داریم، مطمئن حرف نمی زنیم و مطمئن جلو نمی رویم. آن شک، در ناخودآگاه ما جای دارد و باعث می شود قدمهای محکم برنداریم، حرفمان را با اطمینان نزنیم و مُصر نباشیم.

این حالت، بسیار مخرب و بسیار اذیت کننده است. اگر بررسی کنیم در زمینه های مختلف زندگی مان، شک در حال آزار دادن ماست و در ذهن ما مدام این فکر می آید که درسته یا نه؟ در این موقعیت باشم یا نباشم؟ 

 

شک های مشکل ساز

ممکن است زمانی، انتخابی را انجام دهیم که تغییر دادن آن بسیار پرهزینه و سخت است. فرض کنید یک فرد، از مرحله ی مهمی به نام ازدواج گذر کرده و وارد زندگی متأهلی با یک نفر شده است. مدتی بعد، شک می کند که آیا او، همان فردی ست که همیشه آرزو می کرده و آیا با او خوشبخت خواهد شد یا نه؟

چنین شکی در این بخش از زندگی مشترک، باعث اذیت همیشگیِ او می شود و به همین خاطر، دلایلی مثل بحث و دعوا و وقوع مسائل آزار دهنده، شک او را تقویت کرده و ارتباط عاطفی بین آنها را از بین می برد.

 

 

رهایی از شک

وقتی در مورد مسیر و سبک زندگیم و هر آنچه به نظر مهم است، دچار تردید می شوم، وظیفه دارم با تمام وجود، آن را از راهی که برایم مقدور است، بررسی و ریشه یابی کنم. اگر به ذهنم خطور می کند که:

  • “آیا دارم درست زندگی می کنم!”
  • “آیا با این شخص می توانم زندگی خوبی را تجربه کنم!”
  • “آیا این شغل، همان شغلی ست که آرزو داشتم و من را به خواسته هایم می رساند!”

و هزاران سؤال شک برانگیز دیگر، وظیفه ی من اینست که از راهی که به نظرم می رسد، بررسی کنم. در موردش فکر کنم، بررسی کنم، تحقیق کنم، کتاب بخوانم و یا از آدمها بپرسم. فکر کنم چطور می توانم مطمئن شوم، فکر کنم چه چیزی باعث شده من به این تردید برسم؟ آیا می توانم پاسخی برای این سؤالات پیدا کنم؟ آیا پایه ی این تردیدها درست است یا من اشتباه می کنم.

در مورد هر موضوعی که شک داری، همین کار را انجام بده. با این بررسی، حداقل از این نظر مطمئن می شوی که مسیرت درست است یا خیر. به این ترتیب است که متوجه می شوی مسیر زندگیت، سبک و روش زندگیت و آدمهای اطرافت، نیاز به بازنگری دارند یا نه. فقط اینگونه است که از شک بیرون خواهی آمد. 

 

یک مثال کاربردی

شاید این سؤال پیش بیاید که اگر یک ازدواج، ازدواجی اشتباه باشد چه؟ آیا باز هم باید تا آخرِ عمر به این زندگی ادامه داد؟ البته این سؤال هم نوعی شک است که باید در موردش مطمئن شد. مطمئن شدن به این معنا نیست که به دنبال عیب های طرف مقابل بگردیم و دلایل کافی برای نامناسب بودنش پیدا کنیم و بعد به نظرمان برسد که “ای داد! تو اینقدر ایراد داشتی و من نمی دانستم! پس انتخابم درست نبود!”  خیر، این کار هم درست و منطقی نیست. 

ما بایستی هر دو ویژگی مثبت و منفی طرف مقابل را بشماریم و به یاد بیاوریم که با چه انگیزه ای و بخاطر چه شرایطی او را مناسب دیدیم. همینطور یادآوری کنیم که بعد از ازدواج، چه خصلت های خوبی داشت و بعد از آن فهمیدیم؟ بایستی آنها را نیز در نظر بگیریم و نمونه هایش را در طرف مقابل پیدا کنیم. آنگاه، با در نظر گرفتن ویژگی های مثبت و منفی او و همینطور، اثراتی که این جدایی بوجود خواهد آورد، دو کفه ی موضوع را بررسی کنیم و سپس تصمیم بگیریم که می خواهیم به این زندگی مشترک ادامه دهیم یا خیر!

 

 

اقدام شجاعانه

به این ترتیب، یکبار برای همیشه تصمیم خود را می گیریم. بایستی یکبار شجاعانه قدم پیش بگذارم و با این بررسی، شک خود را به یقین تبدیل کنم که این زندگی بایستی ادامه پیدا کند یا خیر؟ اگر مطمئن شدم که نه، این شک بجا نبوده و وسواس گونه است و احتمالاً بخاطر مقایسه ی باطن زندگیم با ظاهر زندگی دیگران بوده است، دیگر از این شک دست بردارم و آن را حل شده و منتفی بدانم. اگر مجدد این شک به سراغم آمد، آنرا رد کنم و بگویم که تو را حل کرده ام.

 

از شک تا یقین

مثال بالا می تواند برای موضوعات دیگر نیز به همین شکل بررسی شود. شاید شک من در مورد شغلم، اعتقاداتم یا برخی دوستانم است. بهتر است یکبار بنشینم و آن را بررسی کنم. شاید این بررسی، چند هفته یا چند ماه زمان ببرد، ایرادی ندارد. برای عمر من ارزش دارد که بقیه ی آنرا با اطمینان زندگی کنم. حداقل بقیه ی عمرم را با قدرت و با ایمان سپری کنم. از مسیری که می روم و کاری که انجام می دهم مطمئن شوم. این ارزشمند است.

پس بیاییم و در مورد شک های زندگی مان بررسی کنیم و سعی کنیم از این شک ها خود را آزاد کنیم و از آنها رها شویم. به این ترتیب می توانیم در مسیری قدم برداریم که به آن ایمان داریم و یقین داریم که درست است. آنگاه بایستی برای آن تلاش کنیم و تمام خود را بگذاریم. در این صورت است که طعم آرامش را می چشیم و به اهدافی که برای خود در نظر گرفته ایم نزدیک می شویم. 

 

 

مهمترین دلیل شک

شاید برایتان سؤال شود که چه عاملی باعث می شود که من به همه چیز شک کنم یا شک های من، آرامش را از زندگیم بگیرد؟ جواب در عزت نفس شماست. اصولاً کنش هایی که باعث بروز شک و تقویت شدن آن در ذهن می شود، به ویژگی های شخصیتی شما بستگی دارد. هر قدر مؤلفه های عزت نفس مثل احساس ارزشمندی و قربانی بودن در شما قویتر باشد، تردیدهای بیشتری به سراغ تان خواهد آمد و در خانه ی مغزتان لانه می کند. پیشنهاد می کنم با درسهای مقدماتی عزت نفس، شروع به ساختن شخصیت جدید و قوی تری از خود کنید:

.

.

امیدوارم هیچگاه در زندگی تان، با شک جلو نروید و با اطمینان و ایمان قدم بردارید. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *