انتقاد شنیدن

یکی از دلایل ناراحتی افراد، شنیدن انتقاد از دیگران است. یعنی بخاطر انتقادی که از آنها می شود، ذهن شان درگیر می شود و به هم می ریزند.

.

در این مقاله قصد داریم نکاتی را مرور نماییم که با در نظر گرفتن آنها می توانید انتقاداتی که از شما می شود را به شکلی مدیریت کنید که نه تنها از آنها ناراحت نشوید، بلکه به حس خوب نیز برسید و به کمالِ شما منجر شود.

.

انتقاد کنندگانِ مغرض

افرادی که از ما انتقاد می کنند دو دسته اند: دسته ی اول، آدمهای مغرض هستند که هدفشان زیرِ سؤال بردن ماست نه بهبود در ما. شاید تشخیص این افراد سخت باشد، اما از نحوه ی بیان آنها می توان تا حدی متوجه این موضوع شد.

وقتی فرد مقابل، به شدت ما را محکوم می کند و شخصیت ما را زیر سؤال می برد، هدفش، پایین آوردن و تحقیر ماست نه بهتر شدن عملکرد ما. این نوع انتقاد ممکن است در محیط کار یا در بین اقوام رخ دهد.

.

عکس العمل مناسب

کاری که ما بایستی انجام دهیم اینست که این برخورد فرد را به حساب غرض و مرض درونی اش بگذاریم. به همین خاطر بایستی سعی کنیم نسبت به رفتار او بی تفاوت باشیم و ذهن خود را درگیر حرف هایش نکنیم.

اگر ارتباط با آن فرد برای ما مهم نیست و نمی خواهیم تهاجم او را بی جواب بگذاریم، با گفتن جملاتی مثل:

  • باشه، شما اینطور فکر کن
  • احتمالاً همین طوره
  • و …

می توانیم پاسخ دهیم و به این شکل، او را از خود دفع کرده و اظهار نظرش را رد کنیم و این مفهوم را منتقل کنیم که “این حرفی که زدی، برای من اهمیتی نداره”.

وقتی نسبت به حرف ها و تحقیرهای فرد مغرض، حساسیت به خرج دهیم و با او بحث کنیم، اتفاقاً او ادامه خواهد داد، چون احساس می کند به هدفش رسیده است.

وقتی فرد مغرض، با تحقیر و زیر سؤال بردن دیگران، از آنها انتقاد می کند، هدفی جز ناراحت کردن و از بین بردن آرامش آنها ندارد.

پس اگر ما خود را کنترل نکنیم و از کوره در برویم، او را به خواسته اش رسانده ایم. اگر هوشمند باشیم، سعی می کنیم ناراحت نشویم و ذهن مان را به این سمت ببریم که حرف او مهم نیست و به این ترتیب، واکنش های خود را مدیریت می کنیم.

.

انتقاد کنندگانِ دلسوز

دسته ی دوم که اکثر انتقادکنندگان را شامل می شود، کسانی هستند که از ما انتقاد می کنند تا کارمان را بهتر انجام دهیم و زندگی بهتری داشته باشیم. آنها هدف شان خیر است و دلسوز ما هستند.

.

شخصیت یا رفتار

احساس ناخوشایندی که معمولاً در برابر انتقاد دیگران در همان ابتدا، در ما شکل می گیرد، بخاطر اینست که ما انتقاد مطرح شده را به شخصیت خود نسبت می دهیم و تصور می کنیم که آنها، شخصیت ما را نشانه گرفته اند. در حالی که این انتقاد، نسبت به رفتار ماست، و رفتار ما متفاوت از شخصیت ماست.

به این معنا که من ممکن است از لحاظ شخصیتی، انسان محترمی باشم، اما خطا یا اشتباهی را مرتکب شوم. اگر از من انتقادی می شود، نسبت به آن رفتارِ اشتباه است، نه نسبت به شخصیت و کل وجود من.

معمولاً یک فرد، وقتی انتقاد را به خودش نسبت می دهد، ناراحت می شود، زیرا ما بصورت ذاتی، برای شخصیت و تمامیت خود، ارزش قائل است و دوست ندارد چیزی آن را تهدید کند.

اگر فرد متوجه باشد و به خود یادآوری کند که این انتقاد، نسبت به رفتار من ایراد شده است نه شخصیت من، خیلی راحت تصمیم می گیرد که رفتارش را تغییر دهد و آن را اصلاح کند.

بدیهی ست که وقتی رفتارِ فرد اصلاح می شود، دیگر آن انتقاد وجود نخواهد داشت و او تأیید می شود. پس بایستی انتقاد را به رفتار و عملکرد خود نسبت دهیم نه شخصیت خود، تا به این ترتیب، احساس ناراحتی پیدا نکنیم.

.

.
بگو آجر انتقاد

برای اینکه از انتقاد، بهترین بهره را ببریم، بهتر است آنرا به شکل آجری ببینیم که به سمت ما پرتاب شده است. در ابتدا بایستی جا خالی دهیم تا به ما آسیب نرساند (نسبت دادن به رفتار نه شخصیت).

بعد از آن، کافی ست به سراغ آن انتقاد برویم و درونش را موشکافی و تجزیه تحلیل کنیم، چون واقعاً درون آن، یک سکه ی طلا وجود دارد.

بایستی سکه ی طلا را از آجرِ انتقاد، بیرون بکشیم. یعنی چطور؟ یعنی بایستی بپذیریم که بالاخره جایی از رفتار ما ایراد داشته که مورد انتقاد قرار گرفته است. ممکن است نحوه ی عملکرد ما باشد، احتمالاً روش برخورد یا طرز بیان ما باشد. در هر حال بایستی آنرا پیدا کنیم و تغییرش دهیم.

.

ما برنده ایم

اگر اینکار را انجام دهیم، ما برنده ایم. یعنی از یک انتقاد که بصورت رایگان به ما ارائه شده است، توانسته ایم برداشتی داشته باشیم که به سود و منفعت ما منجر شده است.

پس هر بار که یک انتقاد می شنویم، بایستی در قدم اول، آن انتقاد را به عملکرد خود نسبت دهیم نه شخصیت مان، سپس با باز کردن و تجزیه و تحلیل آن، متوجه شویم که چه رفتار و عملکردی داشته ایم که این انتقاد را موجب شده است و در نهایت سعی کنیم آنرا اصلاح و برطرف نماییم.

اگر نسبت به آن انتقاد، بی توجه باشیم، مطمئناً آن رفتار ادامه پیدا خواهد کرد و به شکل دیگری تکرار می شود که ممکن است ضررهای بیشتری به ما بزند و انتقادات و عکس العمل های دیگری را بوجود آورد.

.

نگاه کامل گرایانه به خود

یکی دیگر از دلایلی که باعث ناراحت شدن افراد از انتقاد می شود، اینست که خود را کامل و بدون نقص می خواهند. به همین دلیل، وقتی مورد انتقاد قرار می گیرند، بصورت ناخودآگاه حس می کنند که کامل و بی نقص بودن شان، در معرض تهدید است.

واقعیت اینست که همه ی آدمها نقص دارند و هیچکس کامل نیست. اگر انتقادی از ما می شود برای اینست که ما از آن چیزی که الان هستیم، بهتر شویم و این رسالت ماست.

ما به سمت کمال در حرکتیم و هیچوقت کامل نمی شویم. هیچ انسانی کامل نیست، حتی اگر باتجربه و کارکُشته باشد، باز هم ممکن است در زمینه ی کاریِ خود، چیزی را نداند و دچار اشتباه شود.

نگاه کامل گرایانه به خودمان است که به روان ما آسیب می زند و به ما احساس بد می دهد. این نگاه باعث می شود تا پذیرش انتقاد، تابوی درونی مان را بشکند و چون برایمان سخت و سنگین است، در ما ایجادِ مقاومت کند.

.

.

نباید خود را کامل در نظر بگیریم. ما هر روز سعی می کنیم بهتر شویم، البته خود را به همین شکل که هستیم دوست داریم و به خود، احترام می گذاریم، اما سعی ما اینست که بهتر شویم و نقص های خود را از بین ببریم.

وظیفه ی ما اینست که بهتر از آنچه که هستیم، بشویم و با بهتر شدن در هر زمینه، به سمت کمال حرکت کنیم.

ما در این لحظه، کامل نیستیم و قرار هم نیست که باشیم. ما همواره نواقصی داریم که بایستی سعی کنیم با برطرف کردن آنها و بهتر شدن، مسیر تکامل خود را طی نماییم.

.

توضیحات من را در ویدئوی زیر ملاحظه بفرمایید:

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *