خوانندگی پسر با کمک مادر
همه ی پدر و مادرها دوست دارند فرزند قوی و موفقی داشته باشند که دارای خودباوری ست. ما سعی می کنیم زندگی راحتی برای آنها فراهم نماییم و از هیچ تلاشی فروگذار نیستیم. اما سؤال مهم اینست: به کدام بُعد زندگی فرزندمان می پردازیم؟ بعد جسمانیِ او یا بعد مهارتیِ او ؟
لطفا به این ویدئو نگاه کنید و توضیحات من را بشنوید:
.
چه اتفاقی افتاد؟
در این جریان، یک مادر، در میانه ی کنسرت به سمت خواننده می رود و از او درخواست می کند که اجازه دهد پسرش که به تازگی به ۱۵ سالگی رسیده است، بخواند.
از شما می خواهم یک لحظه تصور کنید که جای او بودید. طبیعتاً همه ی ما، بخاطر علاقه ی زیاد به موفقیت فرزندمان، حاضریم هر کاری برایش بکنیم. اما چند نفر از ما جرأت دارد که از جای خود بلند شود، به سمت جایگاه برود و جلوی چشم صدها نفر، چنین درخواستی کند؟
تصورش هم سخت است! این یعنی اعتماد به نفس واقعی. یعنی خودباوری همراه با اقدام. یعنی احساس ارزشمندی و قدم برداشتن برای رسیدن به لیاقت ها. همین چند جمله ی به ظاهر ساده، در عمل می تواند بسیار سخت باشد و البته نتایج بزرگی هم به بار آورد.
.
بهت خواننده
خواننده، در ابتدا که هنوز جدی بودن را دریافت نکرده، ژستی را به نشانه ی بُهت از چنین درخواستی، به خود می گیرد و دستش را زیر چانه اش قرار می دهد و به مادر نگاه می کند (زبان بدنِ “در تنگنا بودن”) تا مادر را از درخواستش منصرف نماید.
اینکار باعث خنده ی تعدادی از حضار می شود. کسانی که اقدامِ افراد شجاع و جسور را نشانه ی نادانی و پررویی آنها می دانند تا برای ناتوانی ها و ناکامی های خود، دلیلی داشته باشند و به شکلی بتوانند روی آن، سرپوش بگذارند. آنها با سرزنش کردن و به سخره گرفتن افراد شجاع، اقدام جسورانه ی آنها را بی اهمیت و بی فایده نشان می دهند.
سماجت و جسارتِ مادر
خواننده وقتی سماجت و اصرار مادر را می بیند، تصمیم می گیرد به درخواست آنها فکر کند. اما دوست ندارد ناچار به انجام این کار باشد. نمی خواهد از سرِ اجبار تن به این کار دهد، چون نبایستی اینگونه باشد و هیچ گاه افراد موفق، زیر بار این شرایط نمی روند. به همین خاطر سعی می کند نشان دهد که این، فقط یک درخواست است، نه دستور. می خواهد روشن کند که اینجا اوست که تصمیم می گیرد و مجبور به پذیرش هم نیست.
اگر غیر از این باشد، گذشتِ او به چشم نمی آید و فرد مقابل نیز احساس می کند که لیاقت خودش بوده و باید پذیرفته می شد. اینها نکات ریزی ست که شرایط را به گونه ای دیگر جلو می برد و نتیجه ای خاص را رقم می زند و البته، تفاوت آدم های موفق و ناموفق هم در همین نکات ریز است.
.
.
محکم و محترمانه
مادر نیز به این نکات آشناست. او با احترام و ادب، درخواست می کند و اصرار دارد که خواندنِ فرزندش را با تولد او گره بزند تا بهانه ای برای روی سن آمدن پسرش نشان دهد که البته منطقی هم هست.
به همین دلیل است که یکی از تمرینات مهم و تکراریِ دوره ی >>تقویت اعتماد به نفس“، تمرینِ “درخواست محکم و محترمانه” است که با ویژگی های خاصی که دارد، بارها در این دوره تمرین شده است.
.
.
.
اعتبار اولیه
برای چنین درخواستی، یک اعتبار اولیه نیاز است. این اعتبار را مادر، به حکم “جا افتادگی” و “درخواستش برای فرد سوم (نه برای خود)” داراست. به احتمال زیاد، اگر خودِ پسر، به همین شکل درخواست می کرد، بخاطر سنِ کم و خودخواهی، یک درخواست نادرست و نابجا تلقی شده و به شوخی گرفته می شد.
در واقع، مصمم بودن مادر و مدیریت حواشیِ درخواست، باعث شد تا بهانه های خواننده برای رد این درخواست، رنگ ببازد و جای خود را به شور و هیجان خلق یک تجربه ی ناگهانی بدهد.
.
عزت نفس خواننده
البته نباید از عزت نفس خواننده نیز غافل شد. او نشان داد که در عین قدرت، برای آدم ها نیز ارزش قائل است و به حرف های آنها گوش می دهد. این یعنی عزت نفس، یعنی برخورداری از احساسِ احترام به خود و دیگران (پایه ی عزت نفس).
.
خودباوری پسر
مادر، علاوه بر اینکه عزت نفس و اعتماد به نفس بالایی دارد، توانسته است به فرزندش نیز این خودباوری را منتقل سازد. نشانه ی خودباوری و اعتماد به نفس پسر اینست که بلند می شود و می آید. با اینکه می داند با چالش بزرگی روبرو خواهد شد، اما قدم برمی دارد و جلوی خواننده حاضر می شود.
کاری که بسیاری از نوجوانان حاضر به انجامش نیستند و با وجودِ داشتنِ مهارت فوق العاده در یک زمینه، اعتماد به نفس لازم را برای اقدامِ بموقع، ندارند. چون پایه ی اعتماد به نفس یعنی خودباوری، در آنها ضعیف است.
.
.
.
ابتدا از سکو
خواننده، پسر را به روی سن دعوت می کند تا به مناسبت تولدش، کمی بخواند. او خوب می داند که قرار گرفتنِ یک فرد عادی روبروی این جمعیت، صدا را در سینه ی او حبس می کند.
به همین دلیل (بخاطر جوانمردی و عزت نفس بالای خود) پسر را روی سکو می نشاند، خودش کنارش می نشیند، دست به دور گردنش می اندازد و با کلماتش او را آماده می کند تا با تمام این اقدامات، اضطراب پسر را کاهش دهد تا صدای درستی از او خارج شود. شاید به جرأت بتوان گفت، لطف بزرگتری را (نسبت به قبول درخواست مادر) انجام داده است.
.
فرصت رؤیایی
حالا همه چیز آماده و فرصتِ رؤیایی در اختیارِ پسر است. فرصتی که خیلی از افراد ادعا می کنند اگر برایشان مهیا شده بود، به موفقیت و جایگاه خاصی می رسیدند. اما نکته اینست که تعداد کمی از آنها، به راستی خود را برای این لحظه ی خاص، آماده می کنند.
آدم ها معمولاً حرف می زنند، ادعا می کنند و به دنبال تغییر دنیا هستند تا فرصت موردنظر را به دست آورند، اما کمتر روی آماده شدن خودشان کار می کنند. همین نکته ی کلیدی باعث می شود، حتی اگر فرصتی فراهم شود، آن را از دست بدهند.
.
هدیه: کتاب الکترونیکی “درخشش با فن بیان“ (کلیک کنید)
.
.
درخشش پسر
خواننده بخشی از آهنگ را می خواند و میکروفن را جلوی دهان پسر می گیرد. پسر نفسش را چاق می کند تا با تمام توان، بهترین اجرا را داشته باشد و سپس شروع به خواندن می کند. ناگهان …
در طی دو ثانیه، همه چیز دگرگون می شود. چون پسر در فرصت کوتاهی که به او داده شد، درخشید. این آمادگی و لیاقت باعث شد که فرصت های بزرگتر برای او فراهم شود و خواننده از او بخواهد که بلند شود و برای یک اجرای جدی تر، به وسط جایگاه بیاید.
در واقع معجزه زمانی اتفاق می افتد که تو خودت را لایق آن کرده باشی، نه اینکه از تمام دنیا طلبکار باشی. گاهی لازمست سالها زحمت بکشی تا یک ثانیه ی رؤیایی را بسازی و آن هنگام است که انفجار رخ می دهد.
.
.
تست عزت نفس رو انجام بده
هر زمان که کار کردن روی عزت نفس را شروع کنی، خودت را جلو انداخته ای. پس همین حالا، بدون بهانه و فوت وقت، شروع کن: