دلیل حال بد

خیلی از اوقات، از صبح که بیدار می شویم احساس می کنیم اعصاب مان خُرد است و حوصله نداریم. گاهی یک فعالیت و حرکت، کمی به ما انرژی می بخشد و دوست داریم آنرا ادامه دهیم. اما پس از مدتی، باز هم حس قبلی برمی گردد و متأسفانه دلیل حال بد خود را نمی دانیم. 

.

جای خالی و حال بد

مسئله اینست که با وجود انجام امور روزمره و شغلی، باز هم حس می کنیم جای چیزی در زندگی مان خالی ست و کمبودی داریم. در واقع، احساسی از درون، به ما می گوید: آنطور که دوست داریم زندگی نمی کنیم.

یکی از دلایل می تواند این باشد که ما هنوز به خیلی از خواسته هایمان نرسیده ایم. خواسته هایی که انتظار داشتیم زودتر از این برایمان محقق شود، اما نشد. یکی دیگر از دلایل اینست که بخاطر برطرف نکردن یک مشکل در زندگی، دچار نگرانی و بحران هستیم که احتمالاً باز هم ما را اذیت خواهد کرد. دلیل دیگر اینست که ما منتظریم تا یک نفر بیاید یا یک شرایط بیرونی فراهم شود تا ما را به آرامش و امنیت خاطر برساند.

اگر برآیند این دلایل را بررسی کنیم، به یک دلیل ریشه ای تر می رسیم و آن، “زندگی نکردن بر اساس نظام ارزش هایمان” است. ارزش، مفهومی ست که بسیار به آن باور داریم و برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است. مانند خدا، که برای بسیاری از ما، ملاک بسیاری از تصمیمات زندگی ست.

.

برای آگاهی بیشتر در مورد باور، >>این مقاله را بخوانید.

.

تحقق ارزش و حال بد

واقعیت اینست که تمام تصمیمات و اقدامات ما برای تأمین و تحقق یکی از ارزشهایمان است.  اگر چه دوست داریم هر چه بیشتر از زندگی مان لذت ببریم، اما اگر احساس کنیم که این لذت بردن، ما را از ارزشهای درونی مان دور ساخته است، احساس بدی پیدا می کنیم.

افراد معمولاً انرژی زیادی روی موضوعاتی می گذارند که هیچیک از ارزش های مهم شان را تأمین نمی کند. به همین خاطر، همواره احساس ضرر و خسارت می کنند و دنبال گمشده ای می گردند.

اصولاً اگر تصمیمات و انتخاب هایمان، تأمین کننده ی ارزش هایمان نباشد، راضی نخواهیم شد و نکته ی ظریف اینجاست که تقریباً هیچگاه متوجه این موضوع نیستیم که ناراحتی درونی مان، از کجا آب می خورد.

کسی که بزرگترین ارزش زندگی اش، معنویت و رضایت خداست، اگر مدتی با خدا در ارتباط نباشد یا برای رضای خدا کار نیکی انجام ندهد، احساس بدی خواهد داشت. کسی که صداقت، ارزش بالای زندگیش است، اگر حین تجارت یا ارتباطات شغلی، گهگاهی دروغ بگوید یا کمی تظاهر نشان دهد، حتماً در ساعات و روزهای بعد از آن، احساس بدی خواهد داشت.

.

.

زندگی برخلاف اصول خود

بسیاری از افراد، بر اساس اصول و ارزش هایشان عمل نمی کنند، به همین خاطر، غمگین اند. اگر انتظار دارند تا دیگران، به قولی که داده اند عمل کنند، خودشان نیز بایستی به قول خود عمل نمایند و الا خلاف اصول خود عمل کرده اند. اگر انتظار دارند که دیگران حق آنها را در صف رعایت کنند، خود نیز بایستی حق دیگران را رعایت نمایند و الا خلاف اصول خود عمل کرده اند.

عمل کردن برخلاف اصول و ارزش ها، یعنی تناقض داشتن ضمیرخودآگاه و ناخودآگاه و در اینصورت، شخص همواره با خود، بیگانه است و هرگز به اهداف خود نخواهد رسید. 

.

جای ارزش ها در ذهن

شاید برایتان این سؤال پیش آید که مگر ما بر اساس ارزش های ذهنی مان رفتار و تصمیم گیری نمی کنیم؟ اگر چیزی برای ما ارزش است و اهمیت دارد، پس چرا در عمل، مطابق آن عمل نمی کنیم؟

سؤال درستی ست و پاسخ، عدم خودآگاهی در ماست. جای ارزش های ما، در ضمیرِ ناخودآگاه مان است، اما تصمیم گیری را ضمیرِ خودآگاه مان انجام می دهد.

دلیل بعدی اینست که حتی اگر فردی ارزش های اصلی خود را بداند، اولویت آنها را نمی شناسد. یعنی آگاه نیست که کدام ارزش، برای او، اولویت بالاتری دارد و اساساً ۵ ارزش مهم زندگی اش به چه ترتیب، دارای اولویت است.

.

.

شناخت ارزش ها

بسیاری از افراد، باورها و ارزش های درونی خود را که در ضمیرِ ناخودآگاه شان جای دارد، نمی شناسند (البته شناختن آن به این سادگی نیست) چه برسد به اولویت آن. به همین دلیل، تصمیماتی که می گیرند، یا بر اساس ارزش های پایین تر آنهاست و یا بیشتر احساسی و برای جلب تأیید دیگران یا همرنگ شدن با جماعت است.

مثلاً فرض کنید که شغلی با دو برابر حقوقِ الان، به شما پیشنهاد می شود. در حالی که نیاز است تا ۵ روز هفته را از خانواده جدا شوید و به شهر دوری بروید. اینکه حمایت عاطفی خانواده برای شما مهم تر است یا حمایت مالی آنها، چیزی نیست که کسی بتواند نسخه ی ثابتی برای آن بپیچد. این بستگی به اولویت ارزش های شما دارد. به عبارت دیگر، کسی که در لیست ارزشهایش، انسجام خانواده اولویت بالاتری نسبت به پول دارد، بایستی آن شغل را رد کند.

اشخاص معمولاً در چنین شرایطی، سراغ دیگران می روند و از سایرین می پرسند که “به نظر شما چه کاری درست است و من چه کنم؟”

حالا به خوبی درک می کنید که پرسیدن این سؤال از دیگران، چقدر غلط است و تا چه میزان می تواند برای شخص، نتایج منفی داشته باشد. زیرا ارزش های شخص مقابل با شما متفاوت است و او از پنجره ی ارزش های خود، به موضوع نگاه می کند و نظرش، مناسب شرایط خود اوست، نه شما.

.

وارد عمل شوید

همین الان دفتر یادداشت تان را باز کنید و ۵ ارزش مهم زندگی تان را بنویسید و سپس سعی کنید آنها را اولویت بندی نمایید. از خود بپرسید که در شرایط مختلف، کدامیک برای من ارجحیت بالاتری دارد. حالات مختلف را برای خود مثال بزنید، ارزش ها را جابجا کنید و این لیست را تکمیل نمایید. لیست ارزشها به شما کمک می کند تا در زمان تصمیم گیری های مهم، با در نظر گرفتن ارزش های بالاتر، بهترین تصمیم خود را بگیرید.

در درس ۴۲ معماری عزت نفس (آپدیت اول دوره)، به موضوع ارزش های زندگی و روش اولویت بندی آنها پرداخته ایم و کمک می کنیم تا از لیست ارزش ها، ۵ ارزش مهم خود را پیدا کنید و به روش ارائه شده، اولویت بندی نمایید. توضیحات این دوره ی ۱۱ ساعته را با کلیک روی تصویر زیر، مطالعه نمایید:

.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *