راز افزایش درآمد

شکی نیست که یکی از مهمترین انگیزه های افراد برای کار و تلاش، بهره مندی و استفاده از مواهب مادی زندگی ست و طبیعتاً برای برخورداری از امکانات و مواهب بزرگتر، نیاز به درآمد بیشتر دارند. اما آیا رازی برای افزایش درآمد وجود دارد؟

.

آیا تلاش، کافیه؟

سؤال بسیار مهم اینست که با وجود تلاش طاقت فرسای عده ی بیشماری از آدمها، چرا دارایی این افراد نمی تواند از مقدار مشخصی فراتر رود و بسیاری از آرزوهای آنها، سالها و گاه تا پایان عمر، تبدیل به حسرت می شود؟ چرا برخی افراد، پس از سالها پس انداز و سرمایه گذاری، به ناگاه، پولشان را از دست می دهند و دوباره به نقطه ی اول برمی گردند؟ چرا هر قدر می دَوند، وقت و انرژی می گذارند و هر قدر کار می کنند، باز هم شرایط شان تغییرِ محسوسی نمی کند؟ گویی در حال چرخیدن حولِ یک دایره اند! 

نکته ی اساسی در پاسخِ این سؤال، اینست که برای رسیدن به موفقیت مالی و کسب درآمد بیشتر و مواهبی بزرگتر از آنچه اکنون در زندگی ماست، نیاز به تقویتِ دو عاملِ اساسی زیر داریم:

  1.  مهارت و تخصص در یک زمینه
  2.  اندازه ی ظرفیت درونی 

.

اجازه دهید از زاویه ی دیگری به این دو عامل نگاه کنیم. میزان درآمد و داراییِ شما در حالِ حاضر، دقیقاً متناسب با وضعیت کنونیِ شما در این دو مورد است. به این معنی که درآمد و داراییِ اکنونِ شما، متناسب با میزانِ تخصص و ظرفیت درونی شما در حالِ حاضر است. در موردِ این دو عامل، توضیحات بیشتری خواهم داد.

این دو قدم، مهمترین و اساسی ترین عوامل ورود پول به زندگیِ هر شخص است. اگر این دو را با تلاش های معمولِ خود محک بزنید، متوجه می شوید که به احتمال زیاد، تلاشِ شما در راستای تقویت هیچیک نبوده است. نه تخصص شما را بیشتر کرده و نه در رابطه با بالا بردن ظرفیت درونی تان بوده است. پس منجر به افزایش درآمدِ پایدار شما نیز نخواهد شد (اگر چه ممکن است بصورت موقت و گذرا، درآمد اضافه ای ایجاد کرده باشد). 

.

ظرفیت درونی

اولین قدم برای تغییراتِ مشهود در زندگیِ ما، تغییرِ دنیای درونی و بالطبع، ظرفیت درونی ماست. ما به آن، عزت نفس می گوییم. باورهایی که مربوط به احساس ارزشمندیِ ماست و استانداردِ ذهنی مان را از زندگی، بالا می برد. باورهایی که مربوط به خودباوری ماست و باعث قدم برداشتنِ ما می شود. اعتقادی که موجب می شود خود را لایق کسب تخصصِ بیشتر بدانیم و برای رسیدن به آن، تلاش کنیم. باورهایی که ما را مسئولِ زندگی خود می کند و منتظر دیگران نمی شود.

عزت نفسِ بالا، موجب افزایشِ سقفِ ذهنی مان در مورد پول می شود، در این صورت است که درآمدمان به شکل خلاقانه و بصورت پایدار، افزایش می یابد، بدون اینکه نیاز به تلاش طاقت فرسا و کار فیزیکیِ زیاد باشد.

.

.

.
بدست آوردن تخصص

احساس ارزشمندی و لیاقت، زمانی درونی و بااصالت شده است که منجر به حرکتِ ما به سمتِ اقداماتِ مؤثر شود. یکی از این اقدامات، حرکت کردن در زمینه ی مورد علاقه و تلاش برای تخصص پیدا کردن در آنست. هر قدر خود را ارزشمندتر بدانیم و لیاقت بیشتری برای خود قائل باشیم، سعی می کنیم تا در کارِ مورد علاقه ی خود، تبحر و تخصص بالاتری بدست آوریم. در واقع، خود را لایق بهتر شدن و رشد کردن در آن زمینه حس می کنیم و همین عامل، باعث خلقِ ارزش می شود و به درآمد منتهی می شود.

.

.

یک مثال

مکانیکی را در نظر بگیرید که مدتی ست مغازه ای را اجاره کرده و توانایی دارد برخی قطعاتِ موتور را تعمیر کند. او برای پیدا کردن ایراد خودرو، زمان زیادی نیاز دارد و تعمیرات او نیز زمانبر است. گاهی تلاش می کند با سعی و خطا و تست کردن، تعمیرِ سایر قطعات را نیز یاد بگیرد. گاهی مشکلاتی را شناسایی می کند که از دانش و مهارتِ او بالاتر است، اما به رویِ خود نمی آورد و با حدس و گمان، پیش می رود. او ترجیح می دهد بجای تعمیر، قطعه را تعویض کند و بهمین خاطر، خرج زیادی می تراشد. سعی می کند برای کسب درآمد بیشتر، صبحها زودتر بیاید و شب، تا دیروقت باز باشد. اکثرِ اوقات بیکار است و گهگداری، مشتریانِ گذری به پستش می خورند. 

 

 

به نظر شما، ۵ سالِ بعد، او بعنوان یک مکانیکِ با سابقه، در چه شرایطی قرار دارد؟ آیا تعمیرگاه خود را بزرگتر کرده است؟ آیا چندین شاگرد دارد و سرش شلوغ است؟ به نظر شما درآمدش چند برابر شده است؟ بهتر است با قیاس کردن با افرادی که می شناسید پاسخ این سؤالات را بدهید.

به نظر من در خوشبینانه ترین حالت، او همچنان همان تعمیرگاه را دارد و مانند قبل، به تنهایی مشغول کار است. در حالت واقع بینانه، او تعمیرگاه را جمع کرده است و به کارِ دیگری مشغول است و اعتقاد دارد مردم خودشان ماشین شان را تعمیر می کنند و مکانیکی، درآمد بالایی ندارد. 

.

یک مثال دیگر

جوانی را در نظر بگیرید که به دنبال شغل و کسب درآمد است. او دوست دارد خرج زندگیِ خود را درآورد، مستقل شود و تشکیل خانواده دهد. به همین خاطر، به سراغ آگهی های استخدام می رود. کاری در یک فروشگاه لباس بدست می آورد و کارِ فروشندگی را آغاز می کند. او به همراه ۳ نفر دیگر، به مشتریان می رسد و به آنها پاسخ می دهد. برخی اوقات، برای دانستنِ سایز های باقیمانده و جنس پارچه ها، از همکارانش سؤال می کند و از پرسش های تکراریِ مشتریان، گاهی به ستوه می آید و با بی میلی پاسخ می دهد. از صاحب فروشگاه می خواهد تا حقوقش را بیشتر کند و چون نمی پذیرد، از آنجا بیرون می آید.

به این نتیجه می رسد که برای افزایش درآمد، خودش فروشگاه لباس داشته باشد و برای خودش کار کند. به همین خاطر، از طلاهای مادر و وام بانکی استفاده می کند تا سرمایه اولیه برای اجاره مغازه و خرید لباس ها را فراهم کند. مغازه اش را با لباس های زیبا پر می کند و منتظر می ماند تا مشتری بیاید. چندین نفر وارد مغازه اش می شوند و او با همان روش قبل به آنها پاسخ می دهد.

 

 

به نظر شما، ۵ سالِ بعد، فروشگاهِ او در چه شرایطی قرار دارد؟ آیا بزرگتر و پررونق تر شده است؟ آیا چندین فروشنده دارد و سرش شلوغ است؟ به نظر شما توانسته طلاهای مادرش را پس دهد و وام بانکی را تسویه کند؟ کاش می شد واقعیت را مثل داستان های کارتونی و به شکلِ احساسی تغییر داد، ولی جهان قوانینِ بدون تغییری دارد که شوخی سرش نمی شود.

واقعیتِ قابل پیش بینی اینست که او، فروشِ خوبی نخواهد داشت و مجبور می شود بعد از ۶ ماه، لباس ها را با قیمت پایین رد کند تا اجاره ی مغازه و وام بانکی را تسویه نماید. در این میان، طلاهای مادر آب شده است و خبری از آن نیست.

.

از کجا شروع کنیم؟

این سؤال، نقطه ی خوبی برای شروع است. برای افزایش درآمدم، از کجا شروع کنم؟ چطور تخصص پیدا کنم و چطور ظرفیت درونی ام را افزایش دهم؟ ممنونم که ذهن تان را در مسیر درست قرار داده اید. با هم به پاسخ می رسیم.

 

.

همانطور که گفتم، شروعِ کار، با اصلاح و تقویت باورهای درونی یا همان عزت نفس است. ما برای قدم برداشتن در مسیرِ تخصص، اول بایستی خودمان را بشناسیم تا علاقه مان را پیدا کنیم (و در همان مسیر به تخصص برسیم) و دوم، احساسِ لیاقت و ارزشمندی را در خود بالا ببریم تا انگیزه ی لازم را برای تلاش بدست آوریم و در ضمن، سقفِ ذهنی درآمدمان را نیز افزایش دهیم.

همه ی این موارد، به عزت نفس برمی گردد. باورهایی که در درونِ ما و در ضمیرِ ناخودآگاه مان جای گرفته و شخصیت ما را می سازد. حتماً برای شما هم پیش آمده که کاری را شروع کرده اید، چند روزی آن را پیش برده اید و سپس به سرعت آنرا کنار گذاشته اید. دلیلِ این رویداد تکراری، کم بودنِ عزت نفس است. وقتی در درون، خود را در حد و اندازه ی آن هدف نمی بینیم. پیشنهاد می کنم رویِ عزت نفس تان کار کنید و با تقویت احساسِ ارزشمندی، شالوده ای قوی بسازید و زندگیِ جدیدی را تجربه کنید.

می توانید از کتابهای متعدد در زمینه ی عزت نفس (مانند کتاب روانشناسی عزت نفس) استفاده نمایید و اگر دوست داشتید با هزینه ی کمتر و در زمان کوتاه تر به نتیجه برسید، از دوره ی مقدماتی نیمه رایگانِ “عزت نفس” شروع کنید که قدم به قدم، باور ارزشمندی را در شما نهادینه می کند و شما را با خودتان آشناتر می سازد. با “معماری عزت نفس” می توانید شخصیتِ قوی و محکمِ خود را شکل دهید و مطمئنم که یک سفر شگفت انگیز را شروع خواهید کرد:

.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *