چطور همسر مورد علاقه م رو پیدا کنم؟

روی صحبت این مقاله، با خانم هایی ست که قصد ازدواج دارند، اما هنوز همسر مورد علاقه شان را پیدا نکرده اند:

.

سوال اینستاگرامی

چند وقت پیش، خانم محترمی در دایرکت اینستاگرام، پیام زیر را برای من فرستاد: 

سوال بسیار خوبی ست، چون حرف دل بسیاری از خانم هایی ست که با وجودِ داشتن ویژگی های مناسب، موفق به آشنایی و ازدواج با همسر مورد علاقه شان نشده اند.

خبر خوب اینکه با مطالعه ی این مقاله و دیدن ویدئوی توضیحات، ذهن شما در این زمینه، روشن خواهد شد.

.

پاسخ از دو منظر

واقعیت اینست که پاسخ این سؤال، از دو منظر کاملاً متفاوت، می تواند بررسی و ارائه شود:

  • از منظر عزت نفس و دنیای درونی ما که باعث ایجاد میل و علاقه ی افراد به ما می شود.
  • و دوم از منظر مهندسی جذب و دنیای بیرونی ما، که باعث ملاقات و روبرو شدن با فرد مورد نظرمان می گردد.

.

این دسته بندی یعنی اینکه برای آشنایی با فرد مورد نظر و داشتن یک ازدواج موفق، نیاز به اینست که:

  • اولاً روی عزت نفس خود کار کنیم و حس ارزشمندی خود را بالا ببریم.
  • و دوم، با قوانین جهان و زندگی آشنا شویم تا بتوانیم افرادی را در زندگی مان ببینیم که همراستا با خواسته ها و استانداردهای ذهنی مان است، چه بعنوان دوستی و همکاری و چه بعنوان ازدواج.

.

ملاک اصلی

اولین پیام مهم این دسته بندی اینست که هیچیک، به ویژگی های ظاهری فرد مربوط نمی شود. نه زیبایی ظاهری و نه سواد خانوادگی، باعث بالا رفتن عزت نفس نمی شود و قانون جذب را فعال نمی کند.

با توجه به اشاره ی متن به موضوع عزت نفس، اجازه دهید در ابتدا، پاسخ را از منظر عزت نفس بررسی کنیم و مقاله ی بعد را به بخش دوم اختصاص دهیم.

.

نقش عزت نفس

کسی که عزت نفس بالایی دارد، هم برای خود ارزش قائل است و هم برای دیگران. هم به خود احترام می گذارد و هم به دیگران.

اینکه خود را دوست داریم، بعنوان یک فرد خاص قبول داریم و به این سطح از غرور رسیده ایم که خود را بالاتر از دیگران تصور می کنیم، با عزت نفس بالا، مغایر است.

عزت نفس یعنی اینکه من به خود، بعنوان یک انسان احترام می گذارم و برای خود و توانایی هایم ارزش قائلم، در عین حال، به دیگران نیز به عنوان یک انسان، نگاه مثبت و احترام آمیزی دارم. نگاه من به دیگران، این نیست که من بالاتر و ارزشمندتر از آنها هستم.

اگر احساس غرور من از این بابت باشد که دیگران را پایین تر و حقیرتر و کم مقدارتر از خود بدانم و توانایی آنها را کم ارزش تلقی کنم، بطوری که نگاهِ “از بالا به پایین” به آنها داشته باشم، با عزت نفس من مغایرت دارد و تأثیر مخربی در زندگی من دارد.

اگرکه تصور می کنم بهتر و ارزشمندتر از دیگران هستم و به همین خاطر، دیگران بایستی تلاش کنند تا به من برسند و نظر مرا جلب کنند، با عزت نفس من مغایرت دارد.

اگر بصورت ناخودآگاه، انتظار دارم که دیگران برای رسیدن به من، با دنیا بجنگند و تلاش کنند تا به جایگاه من برسند و مرا به دست آورند، با عزت نفس من مغایرت دارد و افراد را از من دور خواهد کرد.

یکی از دلایل نرسیدن به فرد مورد نظر برای ازدواج، همین عامل ذهنی ست و منشأ و ریشه اش، پایین بودن عزت نفس است.

.

منشأ احساس ارزشمندی

نکته ی مهم در موضوع “احساس ارزشمندی” اینست که قرار نیست که من در مقام مقایسه ی خود با دیگران، به احساس ارزشمند بودن برسم، بلکه با شناخت خود و توانمندی هایم و نوعی تحسین درونی، به این حس عالی می رسم و این امر، ارتباطی با دنیای بیرونی ندارد.

نیاز نیست من به عینه ببینم که زیباتر از دوستم هستم و بعد به این نتیجه برسم که “پس من ارزشمندترم” . لازم نیست من با سوادتر از دیگری باشم تا احساس کنم که “با ارزشم”.

واقعیت اینست که من، به هر شکلی که باشم (زیبا یا نازیبا) ، با داشتن عزت نفس، خود را زیبا و ستودنی می بینم و به خود احترام می گذارم. هر جایگاه اجتماعی که داشته باشم، با داشتن عزت نفس، خود را ارزشمند و مفید برای جامعه می دانم و به خود احترام می گذارم.

.

.

عامل تعیین کننده

از دیدگاه عزت نفس، زیباتر بودن من، باعث ارزشمندتر بودنم نیست، مدرک تحصیلی بالاتر، مرا گرانقدرتر نمی کند، خوش صحبت و خوش بیان بودنم، به من برتری درونی نمی دهد.

چون عزت نفسم، به این عوامل وابسته نیست، برای رسیدنم به فرد مناسب نیز نقش تعیین کننده ای ندارد (اگر چه ممکن است فرد را به سمت من جذب کند، اما با عزت نفسِ پایین، منجر به ازدواج نخواهد شد).

اگر خانمی (یا آقایی) با جنس مخالف خود، در مورد ازدواج صحبت می کند، عزت نفس او باعث می شود، خود را در موضع بالاتر نبیند و از جایگاه بالاتر صحبت نکند، بلکه از موضعِ برابر وارد صحبت شود.

.

صلح درونی، عامل جذب افراد

موضوع دیگری که از دید عزت نفس، در ازدواج با فرد مناسب نقش دارد، میزان دوستیِ من با خود است.

اینکه چقدر با خود، در آشتی و صلح هستم. چقدر خود را همینطور که هستم، دوست دارم و قبول می کنم. چقدر ویژگی های خود را می پذیرم، خود را کافی میدانم و با خودم راحتم. تا چه حد خود را دوست داشتنی می دانم. آیا احساس کم بودن یا زیاد بودن دارم؟

پاسخ به این سؤالات نشان می دهد که من چقدر با خود در صلح و آرامش هستم و همین ویژگی، باعث جذب افرادی ست که در ارتباط با من هستند.

.

پذیرش درونی

پذیرش در من باعث می شود، هم اخلاق و ویژگی های خوبِ خود را بدانم و هم به موارد منفی واقف باشم. موارد مثبت را تحسین کنم و به دنبال اصلاحِ موارد منفی باشم. خود را بی عیب و نقص ندانم و نخواهم، بلکه در مسیر رشد و بهتر شدن باشم و با این شکل و قالب، خود را در ارتباط با دنیای بیرون قرار دهم.

خودگویی های منفی و سرزنش های درونی، ما را از حالت صلح با خود بیرون می آورد و به شکل رفتارِ بیرونی نمایان می شود. 

در اینحالت، اگر چه دوستانی داری که با تو خوش می گذرانند، اما اگر پای اعتماد و زندگی به میان آید، اسم تو را خط خواهند زد.

.

.

تشخیص ضمیرِ ناخودآگاه

شگفتی نادیدنی اینست که ضمیر ناخودآگاهِ هر فرد، با دیگری برخورد می کند و طرف مقابل را مناسب یا نامناسب تشخیص می دهد.

بخش مهمی از این اعتبارسنجی، مربوط می شود به “در صلح بودن” طرف مقابل با خود. اگر تأیید نشد، احساس می کند که دوست ندارد به فرد مقابل نزدیک شود، چون به دلش ننشسته است و همسر مورد علاقه اش نیست.

.

مخلص کلام

پس لازمه ی اینکه بتوانیم نگاه و اعتماد همه ی افراد، از جمله همسر مورد علاقه مان را به سمت خود جلب نماییم، اینست که به ناخودآگاه افراد اطراف خود، حس خوبی انتقال دهیم و برای روی دادن این اتفاق، بایستی:

  • اولاً، خود را در موضع برابر با دیگران ببینیم و رفتار کنیم،
  • دوماً، با خود در صلح باشیم و کشمکش درونی نداشته باشیم.

.

مشاهده ی ویدئو

در ویدئوی زیر، توضیحات کامل تری ارائه داده ام:

.
.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *