معرفی کتاب مدار سعادت_بخش سوم

وقتی زندگی خود و اطرافیان را نگاه می کنیم، نوعی دویدن در آن می بینیم. دویدن برای بدست آوردن، دویدن برای رسیدن، دویدن برای بهره مندی.

در حالیکه ما برای آرامش آفریده شده ایم، ما برای لذت و کمال به دنیا آمده ایم و جریان زندگی ما در روی زمین، با طرح و برنامه ای مشخص، جاری شده است.

.

آیا بهتر نیست نگاهی به عقب بیاندازیم و گذشته ی خود را قبل از این دنیا به یاد بیاوریم؟

آیا بهتر نیست نگاهی به جلو بیاندازیم و آینده ی خود را بعد از این دنیا به خاطر بیاوریم؟

در مقدمه ی کتاب “مدار سعادت” چند وضعیت و باور لیست شده است و از خواننده خواسته شده، در صورتی که برخی از این حالتها در مورد او صدق می کند، کتاب را مطالعه کند تا به پاسخهایش برسد.

در این مقاله قصد داریم، بخش دوم از این سری جملات را شرح دهیم. حالتهایی که ممکن است برای بسیاری از ما برقرار باشد.

.

۱- افراد زیادی پشت مرا خالی کرده ­اند، نمی‌دانم به چه کسی اعتماد کنم

تا بحال شده که روی قول کسی حساب کنید و یا به کمکِ کسی دل خوش کرده باشید و او در زمان لازم، اقدام مورد نظر را انجام نداده باشد؟ آیا در زندگی شما پیش آمده است که کسی پشت شما را خالی کرده باشد و شما مانده باشید و یک بارِ بر دوش مانده؟ ما بایستی عادت کنیم روی کسی حساب کنیم که هیچگاه ما را تنها نمی گذارد و هر چند از او نخواسته باشیم نیز، هوای ما را داشته باشد.

.

۲- اکثر اوقات حسرت دیگران را می­خورم، به آنچه دارند و به آنچه رسیده‌اند

تمایل به بالاتر بودن از دیگران، اگر چه در برخی موارد و شرایط می تواند باعث رشد انسان شود، اما تبدیل شدن آن به دغدغه ی همیشگی فرد، باعث از بین رفتن آرامش روانی و رضایت خاطر انسان می شود. یک حسرت دائمی و همیشگی، تمام انرژی فرد را هدر می دهد و بدتر اینکه هیچگاه به رضایت باطنی نمی رسد. ما می فهمیم که نگاه کردن به جایگاه دیگران و حسادت به آنها، چه تأثیراتی در زندگی و روحیه ی ما دارد و راه بیرون رفتن از آن چیست.

.

۳- به هر دری می‌زنم، نتیجه نمی‌گیرم، نمی‌دانم چه کنم

دنیا، قوانین مشخص و غیر قابل تغییری دارد. اگر دیده اید که سازمان های قانون گذاری در کشورها، مدام در حال وضع قوانین جدید و تغییر یا ملغی کردن قوانین گذشته هستند، به این دلیل است که از اطلاعات کامل و کافی برخوردار نیستند و یا در برابر موارد جدید، قوانین سابق قابل اجرا نیست. اما حساب قوانین دنیا به گونه ی دیگریست. خالق یکتا، قوانین درست و غیر قابل تغییری را در جهان قرار داده است که با دانستن و بکار گیری آنها می توان بسیار راحت تر از قبل به مقصود رسید. دلیل نتیجه نگرفتن ما، نا آگاهی از قوانین و سنت های الهی ست که در این کتاب به بسیاری از آنها پرداخته می شود.

.

۴- کاش به این دنیا نمی­ آمدم و زندگی نمی­ کردم

این یکی از خطرناک ترین تصورات در زندگی ست. فرد، خود را به جایی می رساند که آرزو می کند کاش به این دنیا نمی آمد. شاید این عبارت را از افراد مختلفی شنیده باشید. اگر به زندگی آنها نگاه کنید، خواهید دید که مجموعه ای از موارد و زوایای مبهم و رها شده از زندگی شان وجود دارد که به آنها نپرداخته اند. وقتی این خلأها در کنار یکدیگر جمع می شود، تشکیل یه حفره ی ناکامی می دهد. موارد بسیاری که در کتاب “مدار سعادت” به آنها پرداخته شده است.

.

.

۵- خیلی نذر می‌کنم تا اوضاع بهتر شود، اما هیچ تغییری نمی­ کند و حتی گاهی بدتر هم می­شود

نذر و نیاز کردن و دعا کردن به درگاه خداوند، یکی دیگر از آن سنتهایی ست که در جهان هستی جاری شده است و هر یک از ما برای رسیدن به خواسته ها و اهدافمان، بدون شک بطور ناخود آگاه به آن روی می آوریم. اما بسیاری از نذر و نیازها و حتی دعاها، به دلیل آشنا نبودن به قوانین هستی، به جایی نمی رسد و تنها وقت و انرژی فکری و جسمی انسان را می گیرد. شاهد این گفتار، جوانان بزهکار یا معتادیست که با وجود دعاهای بسیار زیاد مادرانشان، همچنان در گناه و خطا فرو می روند و در آخر به شکلی دلخراش از دنیا می روند. در این کتاب، فصل ویژه ای درباره ی دعا و قوانین آن وجود دارد که چشمان خواننده را در برابر بسیاری از حقایق می گشاید.

.

۶- خیلی دلهره دارم، همواره ترس بر وجود من سایه ‌انداخته و آرامش ندارم

کسی که قانون هستی را نمی داند و در حال زندگی ست، به راننده ای شبیه است که قوانین راهنمایی و رانندگی را نمی داند و در حال رانندگی ست. مطمئناً همواره دلهره دارد که پلیس جلوی او را بگیرد و بخاطر تخلف او، جریمه اش کند. اگر در زندگی دلهره داری، به این دلیل است که زندگی را نمی شناسی و من در این کتاب، به تو دید جامعی می دهم.

.

۷- دوست دارم نماز بخوانم، اما حسِ انجام آنرا ندارم

آیا نماز خواندن به انسان آرامش می دهد. حس صحبت کردن با خداوند جهانیان حس بسیار خاص و عجیبی ست. افراد زیادی هستند که بخاطر پاکی و خلوص باطنی، تمایل زیادی دارند که نماز بخوانند، اما شرایط محیطی و اجتماعی آنها، مانع از اقدام یکباره و دائمی آنها می شود. برخی نیز فقط احساس تمایل دارند و مانعی سر راهشان نیست جز اهمال کاری و پشت گوش اندازی. برای هر دو دسته، خواندن فصل “نماز” توصیه می شود. این فصل با بیان منطقی و احساسی، انگیزه ی شما را برای شروع این اقدام بالا می برد.

پایان بخش سوم

امیر احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *