فرزند ما و قهرمان های کارتونی
یکی از عواملی که خودباوری را در فرزند ما پایین می آورد، دیدن و الگو برداری از قهرمان های خاص کارتونی با ویژگی خدادادی منحصر بفرد آنهاست. بگذارید این موضوعِ مهم را با مثال توضیح دهم تا شما هم دقت بیشتری نمایید.
.
فرض کنید پسر شما، کارتون مرد عنکبوتی را می بیند که قهرمان داستان، بصورت ناگهانی و تصادفی، یک توانمندی (که تولید و پرتاب تار باشد) کسب می کند و با استفاده از آن می تواند در زمین و آسمان پرواز کند و قهرمان و ناجی آدمها باشد. خب، به پسر شما که چنین چیزی داده نشده!
.
.
او کارتون توربو را می بیند که در آن، یک حلزون، بصورت تصادفی و ناگهانی، قادر به حرکت سریع و برق آسا می شود. آیا آن حلزون تلاش خاصی کرد؟ خیر، فقط شانس آورد.
.
.
پسر شما کارتون سونیک را می بیند که بصورت خدادادی، بسیار سریع است، بدون اینکه برای کسب آن، زحمت کشیده باشد. خب، به پسر شما که چنین موهبتی داده نشده! پس نمی تواند قهرمان باشد!
.
.
برویم سراغ دختر شما. او کارتون اِلسا را میبیند. یک زیبای بدون نقص که قدرت جادویی یخ دارد. همراه او یک اسب رؤیاییست که در زمان نیاز، از آسمان نازل می شود و او را جابجا می کند. آیا خودش توانمندی هایش را بدست آورده یا قبلاً به او عطا شده؟
.
.
دختر شما کارتون دختر کفشدوزکی را می بیند که با کمک معجزه گر، می تواند تغییر کند و یک شهر را نجات دهد. آیا این توانمندی متعلق به اوست؟ خیر، از معجزه گر گرفته است. پس دختر شما از کجا معجزه گر بگیرد؟ حالا که معجزه گری در کار نیست، پس امکان ندارد که او بتواند خاص و منحصر بفرد باشد.
.
.
در تمام این موارد و بسیاری دیگر از قهرمان های کارتونی، شخصیت داستان یا همان قهرمان، یک موهبت خدادادی دارد یا به کمک جادو و یا بدست آوردن یک شیء خارجی، به قدرت فوق العاده می رسد. جالب است که گویا نحوه ی استفاده از آن توانمندی هم بصورت ناگهانی به او الهام می شود و در این زمینه هم نیاز به تلاش ندارد. به این ترتیب، همه چیز برای او آماده است تا قهرمان باشد و مورد احترام قرار گیرد.
وقتی ذهن فرزند ما با چنین شخصیت هایی مواجه و درگیر می شود، بصورت ناخودآگاه احساس می کند که کافی نیست و چیزی در درون، کم دارد. باور می کند که لازمه ی موفقیت و خوشبختی اینست که با توانمندی خاصی به دنیا آمده باشد و یا چیزی از بیرون به او داده شود تا بتواند خاص و قابل احترام شود. این باور، او را به حالت “انتظار” می برد تا کسی از بیرون بیاید و زندگی او را متحول کند، یا انتظار دارد اطرافیان به او “خوشبختی” را هدیه دهند.
.
.
به این دیدگاه، طرز فکر ثابت یا ایستا می گویند و همان باوری ست که افراد را از پیشرفت و موفق شدن، دور می کند. نکته اینجاست که ما به عنوان اولیا، بایستی فرزندمان را از طرز فکر ایستا دور کنیم و به “طرز فکر رشد یا پویا” عادت دهیم. او بایستی باور کند که از بدو تولد، موهبت هایی به شکل استعداد، در او نهاده شده، اما نیاز به تمرین و تلاش و استمرار دارد تا به درخشش برسد و او را خاص و قابل احترام سازد.
.
- توضیحات صوتی من درباره ی موضوع اساسیِ طرز فکر در >> این مقاله
.
یکی از عواملی که باعث شد فوتبال کشور ژاپن به سرعت رشد کند، انگیزه ای بود که کارتون هایی مثل فوتبالیست ها به نوجوانان ژاپن داد. این کارتون، به شکل بارز و روشن، طرز فکر رشد را به بچه ها انتقال داد. در حالی که قهرمانِ اکثر کارتون ها، با موهبت خدادادی یا جادو توانستند به موقعیتِ ویژه برسند، در این کارتون نشان داده شد که فقط و فقط تمرین و تکرار و خودباوری ست که یک فرد یا تیم را به قهرمانی می رساند.
.
بایستی فرزند ما باور کند که در دنیای واقعی، هیچکس “قهرمان” زاده نمی شود و همه ی آدمها، استعدادها و توانایی هایی دارند که فقط با تلاش و مداومت، به ظهور می رسد و مثمر ثمر می شود. برای ساختن این باور در فرزند خود، او را به مطالعه و آموزش دیدن عادت دهید تا باور کند که برای موفق شدن، شانس و تاسی در کار نیست، بلکه تلاش و مداومت است که او را به جلو می برد، برایش شانس می سازد و باعث موفقیت هایش می شود. بایستی با “تربیت هوشمندانه فرزند”، او را برای یک زندگی موفق آماده کنید.
.
.
چه بهتر که فرزندتان را با آموزش های نیمه رایگان “فن بیان و اعتماد به نفس” آشنا کنید تا عملاً به این باور برسد که با چند مهارتِ ساده می تواند توانمندیهایش را بالا ببرد و نتیجه ی آن را در زندگی ببیند:
.
از >>اینجا وارد دوره مقدماتی “فن بیان فرزندان” شوید